حسین منزوی | آنگونه مست بودم
Description
▨ شعر: آنگونه مست بودم
▨ شاعر: حسین منزوی
▨ با صدای: حسین منزوی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
__________
آنگونه مست بودم
که از تمامِ دنیا
تنها دلم هوایِ تو را کرده بود
میگفتم؛ این عجیب است
اینقدر ناگهانی دل بستن
از من
که بیتعارف دیری است
زین خیلِ ورشکسته کسی را در خوردِ دل نهادن پیدا نکردهام
تب کرده بود ساعتِ پاییزیام
وقتی نسیم وسوسهام میکرد
عطری زنانه در نفسش داشت
میگفتم؛ این نسیم، بیتردید
آغشته با هوایِ تنِ توست
وین جذبهای که راهِ مرا میزند
حسّی به رنگِ پیرهنِ توست
آنگونه مست بودم
که میتوانستم بیپروا
از خوابِ نیمشب
بیدارت کنم
تا رازِ ناگهانِ مرا
باران و مه بدانند
و میتوانستم
در جویهایِ گلآلود
وضو کنم
و زیرِ چترِ بستهی باران
ساعتها، ساعتها
رو سویِ هرچه هست
نماز بُگزارم
آنگونه مست بودم که میتوانستم
حتی به گزمگان نامِ تو را بگویم
– آرام و مهربان و صبور
از برگهایِ نیلوفر
شولایِ بینیازی بر تن
با پِلکهایِ افتاده
پیشانیِ درخشان
و گونههایِ رنگ پریده
چونان به نیروانا
تأنیثی از دوبارهی بودا
باری
تصویرِ تو، همیشهترین بود
بانویِ شعرهایِ مهآلود




















